سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لیلة القدر
نگارخانه

روزشمار محرم عاشورا

لوگوها


زیارت عاشورا
  • تاریخ ارسال : دوشنبه 93/7/14, 5:42 عصر
  • دسته بندی :
  • نویسنده : لیلة القدر

← موضوعات بلاغی
از نخستین‌ سال‌های‌ تدوین‌ و تألیف‌، اشاره‌ به‌ موضوعات‌ بلاغی‌ را در کتاب‌های‌ مختلف‌ می‌توان‌ یافت‌. در سده ق‌/م‌ سیبویه‌ در اثر مشهور خود الکتاب‌ به‌ مواردی‌ اشاره‌ دارد که‌ بعدها در زمره موضوع‌های‌ بلاغی‌ جای‌ می‌گیرد. مانند باب‌اللفظ للمعانی‌، باب‌ ما یکون‌ فی‌ اللفظ من‌ الاعراض‌، باب‌ مایحتمل‌ الشعر و...، [9] فراء د 07ق‌/22م‌ در کتاب‌ معانی‌القرآن‌ ضمن‌ شرح‌ آیات‌ قرآن‌ به‌ تقدیم‌ و تأخیر، ایجاز و اطناب‌، معانی‌ مجازی‌ برخی‌ ادوات‌ پرسش‌، تشبیه‌، کنایه‌ و استعاره‌ می‌پردازد، [10] [11] [12] [13] [14] دانشمند هم‌عصر او ابوعبیده‌ معمر بن‌ مثنّی‌ د ح‌ 10ق‌ نیز در کتاب‌ خود مجازالقرآن‌ موضوعات‌ بلاغی‌ را آورده‌ است‌، [15] [16] البته‌ این‌ نکته‌ در خور ذکر است‌ که‌ مراد ابوعبیده‌ از مجاز معنای‌ اصطلاحی‌ آن‌ نیست‌، بلکه‌ مراد او از این‌ واژه‌، تفسیر و تأویل‌ است‌. در این‌ زمان‌ بلاغت‌ و فصاحت‌ مترادف‌ بودند. جاحظ د 55ق‌/69م‌ در کتاب‌ البیان‌ و التبیین‌ به‌ بسیاری‌ از فنون‌ بلاغی‌ و اسلوب‌های‌ بیان‌ پرداخته‌، و نمونه‌هایی‌ را برای‌ هریک‌ ارائه‌ کرده‌، اما برای‌ هیچ‌یک‌ اصطلاح‌ یا تعریفی‌ نیاورده‌ است‌. در این‌ کتاب‌ سخنان‌ بسیاری‌ درباره بلاغت‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌ وی‌ به‌ تفسیر و تحلیل‌ آن‌ها می‌پردازد، [17] [18] [19] جاحظ ضمن‌ اشاره‌ به‌ برخی‌ عیب‌های‌ عمومی‌ مانند لکنت‌ زبان‌، وجوب‌ رعایت‌ مقتضای‌ حال‌ را که‌ در حقیقت‌ تعریف‌ بلاغت‌ است‌، مطرح‌ می‌کند، [20] از این‌روست‌ که‌ برخی‌ او را پایه‌گذار بلاغت‌ عربی‌ دانسته‌اند. [21] [22] [23] زبان‌شناسان‌ قدیم‌ نیز در شرح‌ و تفسیر خود بر سروده‌های‌ شاعران‌ و آیات‌ قرآن‌ به‌ پاره‌ای‌ مسائل‌ بلاغی‌ اشاره‌ داشته‌اند؛ از جمله‌ ابن‌ قتیبه‌ د 76ق‌/89م‌ در کتاب‌ تأویل‌ مشکل‌ القرآن‌ [24] [25] [26] جم و مبرد د 85ق‌/98م‌ در الکامل‌. [27] وی‌ همچنین‌ رساله‌ای‌ دارد با عنوان‌ البلاغة که‌ به‌ کوشش‌ رمضان‌ عبدالتواب‌ در 965م‌ به‌ چاپ‌ رسید. شاگرد او عبدالله‌ ابن‌ معتز د 96ق‌/08م‌ نخستین‌ کتاب‌ بلاغی‌ را با عنوان‌ البدیع‌ در 74ق‌ نوشته‌ است‌، [28] و همان‌گونه‌ که‌ گفته‌ شد واژه بدیع‌ در این‌ کتاب‌ به‌ فنون‌ شناخته‌ شده بلاغی‌ اشاره‌ دارد، زیرا نخستین‌ فنی‌ که‌ وی‌ در این‌ کتاب‌ بدان‌ پرداخته‌، استعاره‌ است‌. او تشبیه‌، کنایه‌ و تعریض‌ را از محاسن‌ کلام‌ دانسته‌، و آن‌ها را به‌ کتاب‌ خود افزوده‌ است‌. از آن‌ پس‌ و به‌ پیروی‌ از کتاب‌ ابن‌ معتز آثار متعددی‌ در زمینه تشبیه‌، استعاره‌ و صور بدیعی‌ تدوین‌ شده‌ است‌.

← نقش فلسفه‌گرایان
در سده ق‌/م‌ نباید نقش‌ فلسفه‌گرایان‌ را در تکوین‌ و گسترش‌ بلاغت‌ از نظر دور داشت‌. از میان‌ آنان‌ کسانی‌ که‌ با زبان‌ یونانی‌ آشنا بودند، با ترجمه خلاصه‌ای‌ از دو کتاب‌ الشعر و الخطابة ارسطو به‌ عربی‌، و بعدها با ترجمه کامل‌ دو کتاب‌ یاد شده‌، سهم‌ عمده‌ای‌ در این‌ کار برعهده‌ داشتند. [29]

← نقد بلاغت
در سده ق/م گروهی‌ از دانشمندان‌، بلاغت‌ را با نقد درآمیختند و آن‌ را میزان‌ و محور نقد ادبی‌ قرار دادند [30] [31] و آثاری‌ پدید آوردند که‌ از مهم‌ترین‌ آنها عیارالشعر تألیف‌ محمد بن‌ احمد ابن‌ طباطبا د 22ق‌/34م‌ و نقدالشعر اثر قدامة بن‌ جعفر د 37ق‌/ 48م‌ را مى‌توان‌ نام‌ برد. قدامه‌ در سخن‌ از وجوه‌ بلاغت‌ شعر کوشید تا گوی‌ سبقت‌ را از ابن‌ معتز برباید. وی‌ در نگارش‌ اثر خود از اندیشه یونانی‌ الهام‌ گرفت‌. [32] قدامه‌ مقیاس‌های‌ بلاغت‌ یونانی‌ ارسطو را با بلاغت‌ عربی‌ تطبیق‌ داد و به‌ دنبال‌ راهی‌ منطقی‌ برای‌ ارزیابی‌ شعر بود. با این‌همه‌، اثر او با بلاغت‌ ارسطویی‌ تفاوت‌هایی‌ دارد [33] از آثاری‌ همچون‌ الموازنة بین‌ ابی‌تمام‌ و البحتری‌ اثر ابوالقاسم‌ حسن‌ بن‌ بشر آمدی‌ د 71ق‌/81م‌ و الوساطة بین‌ المتنبی‌ و خصومه‌ تألیف‌ علی‌ بن‌ عبدالعزیز جرجانی‌ د 92ق‌/002م‌ نیز می‌توان‌ به‌ برخی‌ از معیارهای‌ بلاغی‌ دست‌ یافت‌. [34] از دیگر آثار بلاغی‌ سده ق‌ کتاب‌ البرهان‌ فی‌ وجوه‌البیان‌ یا نقدالنثر اثر اسحاق‌ بن‌ ابراهیم‌ ابن‌ وهب‌ است‌ درباره انتساب‌ این‌ کتاب‌ به‌ قدامه‌، [35] [36] ابن‌ وهب‌ در این‌ اثر مانند قدامه‌ سخت‌ متأثر از ارسطوست‌. با این‌همه‌، اثر او اقبال‌ چندانی‌ نیافته‌ است‌. [37]

← تلاش متکلمان
تلاش‌ متکلمان‌ برای‌ بیان‌ اعجاز قرآن‌ که‌ بلاغت‌ را یکی‌ از مهم‌ترین‌ دلایل‌ آن‌ می‌شمردند، سبب‌ تألیف‌ آثاری‌ بلاغی‌ چون‌ النکت‌ فی‌ اعجازالقرآن‌ اثر علی‌ بن‌ عیسی‌ رمانی ‌ د 84ق‌ و اعجازالقرآن‌ ابوبکر محمد بن‌ طیب‌ باقلانی‌ د 03ق‌/013م‌ گردید. رمانی‌ بلاغت‌ را 10 قسم‌ می‌داند که‌ این‌هاست‌: ایجاز، تشبیه‌، استعاره‌، تلائم‌، فواصل‌، تجانس‌، تصریف‌، تضمین‌، مبالغه‌ و حسن‌البیان‌. [38] در همین‌ دوران‌ دو کتاب‌ از شریف‌ رضی‌ د 06ق‌ به‌ نام‌های‌ تلخیص‌البیان‌ فی‌ مجازات‌القرآن‌ و المجازات‌ النبویة در زمینه بلاغت‌ درخور اشاره‌ است‌.

← پژوهش ادیبان
از سوی‌ دیگر برخی‌ از ادیبان‌ به‌ پژوهش‌ درباره شعر و نثر و زیبایی‌های‌ بیانی‌ و بدیعی‌ آن‌ها پرداختند. در این‌ پژوهش‌ها، هدف‌ دیگر بیان‌ اعجاز قرآن‌، نقد آثار و یا تطبیق‌ دیدگاه‌های‌ ارسطو و اندیشه یونانی‌ با بلاغت‌ عربی‌ نبود. بهترین‌ نمونه این‌ آثار کتاب‌ الصناعتین‌ تألیف‌ ابوهلال‌ عسکری‌ د ح‌ 00ق‌ و العمدة فی‌ صناعةالشعر و نقده‌ اثر ابن‌ رشیق‌ قیروانی‌ د 56ق‌/064م‌ است‌. [39] ابوهلال‌ عسکری‌ در اثر خود بر آن‌ است‌ که‌ تنها راه‌ درک‌ اعجاز قرآن‌ بلاغت‌ است‌. ابن‌ سنان‌ خفاجی‌ د 66ق‌ نیز از دیگر مؤلفانی‌ است‌ که‌ فصاحت‌ کلام‌ را با دقتی‌ خاص‌ در اثر معروف‌ خود سرالفصاحة مورد بحث‌ و بررسی‌ قرار می‌دهد. [40] عبدالقاهر جرجانی‌ د 71ق‌/078م‌ از دیگر شخصیت‌هایی‌ است‌ که‌ شهرتش‌ را مدیون‌ دو اثر بلاغی‌ خود دلائل‌الاعجاز و اسرارالبلاغة است‌. جرجانی‌ در کتاب‌ دلائل‌الاعجاز که‌ با هدف‌ بیان‌ اعجاز بلاغی‌ قرآن‌ آن‌ را نگاشت‌، نخستین‌ پایه‌های‌ علم‌ معانی‌ را بنیاد نهاد. در حقیقت‌ وی‌ در این‌ کتاب‌ با بیان‌ اینکه‌ با تغییر جایگاه‌ هر یک‌ از اجزاء جمله‌، معنی‌ تغییر می‌یابد، به‌ تئوری‌ ساختارشناسی‌ در زبان‌ عربی‌ می‌پردازد جرجانی‌ در اسرارالبلاغة [41] نخستین‌بار نظریه علم‌ بیان‌ را مطرح‌ کرده‌ است‌. وی‌ در این‌ اثر بحث‌های‌ پیشین‌ را در باب‌ بلاغت‌، نظام‌ بخشید و نمونه‌های‌ بلاغی‌ را نیک‌ مورد تحلیل‌ قرار داد. با آنکه‌ جرجانی‌ در این‌ کتاب‌ در پی‌ طرح‌ نظریه علم‌ بدیع‌ نبود، اما از جناس‌، سجع‌، حسن‌ تعلیل‌ و طباق‌ سخن‌ گفته‌ است‌. آثار ارزشمند بلاغی‌ جرجانی‌، راه‌ شکوفایی‌ دانش‌ بلاغت‌ را گشود و هموار کرد و انقلابی‌ در دانش‌ بلاغت‌ به‌ وجود آورد. پس‌ از جرجانی‌، زمخشری‌ با بهره‌گیری‌ از آثار او و با این‌ باور که‌ تفسیر قرآن‌ تنها از طریق‌ دو علم‌ معانی‌ و بیان‌ میسر است‌، تفسیر کشاف‌ را نگاشت‌. وی‌ دو واژه معانی‌ و بیان‌ را به‌ عنوان‌ دو اسم‌ خاص‌ برای‌ دو شاخه معروف‌ از بلاغت‌ به‌ کار برد. در حالی‌ که‌ پیش‌تر واژه‌های‌ بلاغت‌، فصاحت‌ و بیان‌ به‌ عنوان‌ واژه‌هایی‌ مترادف‌ به‌ کار می‌رفت‌ و گاه‌ همه آن‌ها بدیع‌ خوانده‌ می‌شد. از این‌ زمان‌ به‌ بعد تقریباً می‌توان‌ گفت‌ که‌ حرف‌ تازه‌ای‌ در بلاغت‌ عربی‌ زده‌ نشد و آثار بعدی‌ بیشتر شرح‌ و تلخیص‌ آثار گذشتگان‌ است‌. از آن‌ جمله‌ است‌ کتاب‌ نهایةالایجاز فی‌ درایةالاعجاز، تألیف‌ فخرالدین‌ رازی‌ د 06ق‌/209م‌ که‌ در واقع‌ تلخیص‌ و تنظیم‌ کتاب‌های‌ جرجانی‌ است‌. [42] [43] [44]

← تقسیم بلاغت به سه علم
سرانجام‌، سکاکی‌ با استفاده‌ از نحو، منطق‌ و کلام‌ و با استعانت‌ از آثار فخرالدین‌ رازی‌ و جرجانی‌، کتاب‌ مفتاح‌العلوم‌ را تألیف‌ کرد و آن‌ را به‌ بخش‌ صرف‌، نحو و بلاغت‌ تقسیم‌ نمود. وی‌ دانش‌ بلاغت‌ را به‌ شاخه معانی‌، بیان‌ و بدیع‌ تقسیم‌بندی‌ می‌کند و از این‌ پس‌ این‌ تقسیم‌بندی‌ را دانشمندان‌ علم‌ بلاغت‌ پذیرفتند و از آن‌ تبعیت‌ کردند. علم‌ معانی‌ از بلاغت‌، یعنی‌ سخن‌گفتن‌ به‌ مقتضای‌ حال‌ و نیز معانی‌ ثانوی‌ کلام‌ گفت‌وگو می‌کند. بیان‌ دانشی‌ است‌ که‌ از آوردن‌ یک‌ معنی‌ با اسلوب‌های‌ گوناگون‌ بحث‌ می‌کند و بدیع‌ علمی‌ است‌ که‌ به‌ واسطه آن‌ ویژگی‌هایی‌ که‌ بر زیبایی‌ و ظرافت‌ کلام‌ می‌افزاید، شناخته‌ می‌شود. [45] [46] [47] [48] مفتاح‌العلوم‌ سکاکی‌ با اقبال‌ خوبی‌ مواجه‌ شد و ادیبان‌ و دانشمندان‌ به‌ شرح‌ و تلخیص‌ آن‌ پرداختند. از جمله‌ می‌توان‌ به‌ جلال‌الدین‌ محمد بن‌ عبدالرحمانخطیب‌ قزوینی‌ د 39ق‌/338م‌ اشاره‌ نمود که‌ نخست‌ اثر سکاکی‌ را با عنوان‌ تلخیص‌المفتاح‌ خلاصه‌ کرد و سپس‌ برای‌ شرح‌، توضیح‌ پیچیدگی‌ها و رفع‌ نقایص‌ آن‌ به‌ نگارش‌ کتاب‌ الایضاح‌ پرداخت‌. البته‌ این‌ کتاب‌ که‌ خود نیز از برخی‌ دشواری‌ها خالی‌ نبود، منشأ برخی‌ دیگر از تألیفات‌ بلاغی‌ شد و گروهی‌ از ادیبان‌ و دانشمندان‌ به‌ شرح‌ آن‌ پرداختند؛ از جمله‌ سعدالدین‌ تفتازانی‌ د 91ق‌/389م‌ که‌ دو شرح‌ بر تلخیص‌ نگاشت‌: یکی‌ طولانی‌ و دیگری‌ مختصر و از همین‌رو، به‌ ترتیب‌ آنها را مطول‌ و مختصر نامیده‌اند. [49] [50] [51] کتاب‌ مطول‌ در حوزه‌های‌ دینی‌ شهرت‌ یافت‌ و به‌ عنوان‌ منبع‌ درسی‌ شناخته‌ شد. در کنار این‌ تألیفات‌ بلاغی‌ آثار دیگری‌ نیز به‌ وجود آمد که‌ مؤلفان‌ آن‌ها از مکتب‌ عبدالقاهر جرجانی‌ و شاگردان‌ او تبعیت‌ نکردند. از مهم‌ترین‌ آنها کتاب‌ المثل‌ السائر فی‌ ادب‌ الکاتب‌ و الشاعر، تألیف‌ ضیاءالدین‌ ابن‌ اثیر د 37ق‌/239م‌ است‌ که‌ می‌توان‌ آن‌ را کوششی‌ در جهت‌ نظام‌ بخشیدن‌ به‌ سرالفصاحة ابن‌ سنان‌ خفاجی‌ دانست‌. با این‌همه‌، این‌ کتاب‌ نمونه‌ای‌ خوب‌ از کتاب‌های‌ بلاغی‌ در سده ق‌ ارزیابی‌ شده‌ است‌. [52]

بلاغت‌ در زبان‌ و ادب‌ فارسی‌[ویرایش]



بلاغت‌ را در فارسی‌ به‌ معنی‌ چیره‌زبانی‌، [53] زبان‌آوری‌، شیواسخنی، رسایی‌ و شیوایی‌ آورده‌اند. [54] سخندانی‌ و سخن‌شناسی‌ را معادل‌ فارسی‌ بلاغت‌ قرار می‌دهد.چنان‌که سعدی می‌گوید: شبی زیت فکرت همی سوختم چراغ بلاغت می‌افروختم. از نظر اصطلاحی، سخن‌شناسان تعاریف متعددی از واژه بلاغت ارائه داده‌اند. در یک بررسی کلی می‌توان به این نتیجه رسید که آن‌چه در همه تعاریف مشترک است ویژگی خاص و ذاتی بلاغت یعنی «تأثیر گذاری» است


لطفا به اشتراک بزارید تا همه استفاده کنند

  ارسال به نت ایران   محبوب کن - فیس نما     ارسال به کلوب   افسران   ارسال به افسران ولایت     شبکه اجتمایی سنگریها  

تبلیغات