سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لیلة القدر
نگارخانه

روزشمار محرم عاشورا

لوگوها


زیارت عاشورا
  • تاریخ ارسال : چهارشنبه 93/7/16, 3:49 عصر
  • دسته بندی :
  • نویسنده : لیلة القدر
دری که با کلام معصوم پیامبر برای مومنان در غدیر به سوی افق های برتر ایمان و ملکوت آسمان گشوده شد ، همان گونه که سپید باوران را به میهمانی خیال انگیزترین باغ های جاودان بهشت و زیباترین فرشتگان می برد روان پلید خفاشان مهر ستیز را نیز پریشان و پریشان تر می سازد .
گویی آن کلام نور که از کوثر لبان پیامبر تراوید ، با درخشش انواری ماوایی ، شهاب هایی سهمگین است که جان پلشت منافقان را هدف گرفته و می گیرد.

از این رو در طول تاریخ اسلام ، دیوان و دوان به تلاشی عبث کوشیده و می کوشند تا به مشتی گل ، روی خورشید جهان افروز بپوشانند و زهی خیال باطل ... .

شب پره گر نور آفتاب نخواهد رونق باز در آفتاب نکاهد

کلید طلایی آن در ، دو واژه ی آسمانی « مولی » و « ولی » است که جواز عبور از این خاک دان ، به فردوس برین بلکه رسیدن به رتبه ی والای رضوان رب العالمین است . کلیدهایی که دست اهریمنان منافق از لمس باطن آن ناتوان است .

بد اندیشان چون تواتر لفظی حدیث گران قدر رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم- را مشاهده کردند و دست طمع از چیدن ثمره این نخل بلند ، کوتاه دیدند ، بر آن شدند تا به تحریف معنوی کلام نور دست یازند و لذا گفتند : گرچه جمله ی « من کنت مولاه فهذا علی مولاه » از سوی پیامبر صادر شده اما معنی آن جانشینی امیرمومنان برای پیامبر و سرپرستی امّت نیست و ... .

البته تحریف معنوی کلام جاودان پیامبر ، اولین ترفند این کور دلان نبوده و آخرین آن نیز نخواهد بود .

در مقابل این تلاش های بیهوده ، مرزبانان غیور اسلام که در هر عصری با جان فشانی به پاس داری از حریم مقدس دین مشغولند ، با استدلال های متین و کلام و آتشین پاسخ یاوه گویی های دشمنان را داده اند .

ما نیز به طور خلاصه به بررسی معنای دو واژه ی کلیدی « مولاه » و « ولی » در آیینه آیات قرآنی ، احادیث نبوی ، سیره ی رسول گرامی -صلی الله علیه و آله و سلم -و ادب عربی می پردازیم .

در ابتدا اشاره ای داریم به حدیث یوم الانذار ( برای یادآوری ) قبل از اعلام غدیر خم ؛

همانا این یک یادآوری و پندآموزی است ، پس هر کس که خواهد از آن پند گیرد .

( قرآن کریم ، سوره مدثّر آیه ی 55 )

رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم -در حدیث یوم الانذار در حق امیرمومنان علی بن ابی طالب -علیه السلام- فرمودند ؛ به درستی او برادر و وصی و جانشین پس از من می باشد ، پس، از او حرف شنوی داشته باشید و او را اطاعت کنید .

و رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم- فرمودند ؛ به درستی که دوست و وزیر و جانشین من و بهترین کسی که پس از خود بر جای می گذارم که قرضم را ادا کند و وعده مرا به انجام رساند علی بن ابی طالب است .

و اما در غدیر ...

صحت و تواتر حدیث غدیر خم به نحوی است که با هیچ یک از اخبار دیگر در صحت و تواتر قابل مقایسه نیست ، زیرا اخبار به دو شکل وجود دارد :

نوع اول : این که سندهای متصل را در نقل معتبر نداند ، مانند خبر از جنگ های بدر و خیبر و جمل و صفین و اموری از این قبیل که مردم قرون مختلف بدون اسناد و طریق مخصوص آن را می دانند .

نوع دوم : آن که متصل بودن سندها در آن معتبر باشد ، مانند اخبار شریعت .

اما خبر غدیر از هر دو راه فراهم آمده و این ویژگی در غیر خبر غدیر خم جمع نشده است . خبر غدیر را عده ی بسیاری با سندهای فراوان که درستی آن ها مشخص است ، روایت کرده اند و از آن جمله : ابن حجر در الصواعق صفحه 42 گفته اند : در این که حدیث غدیر ، حدیث صحیحی است شکی نیست و گروهی مانند ترمذی و نسائی و احمد آن را بیان کرده اند . و طرق روایت آن بسیار فراوان است و از همین رو است که شانزده صحابی آن را روایت کرده اند . در روایتی دیگر از احمد آمده که سی نفر از صحابی که آن را از پیامبر شنیده بودند به این امر برای حضرت علی -علیه السلام -شهادت دادند و بسیاری از بزرگان و محدثان و علمای شیعی و
سنی این حدیث را نقل کرده اند .

و نیز گروه بسیاری از مردم ، از جمع فراوان دیگر ، سینه به سینه تا صدر اسلام خبر غدیر را روایت کرده اند .

طوری که حافظ ذهبی در تذکره الحفاظ می گوید ؛ هنگامی که بر این حدیث واقف شدم به خاطر فراوانی راه های نقل آن به شگفت آمدم .

خلاصه این که ؛ صدور اصل حدیث غدیر از مسایلی است که شبه هایی در آن نیست و برای فرد منصف که ذهنش از عناد و شبهه خالی و جوینده حق و حقیقت باشد ، شکی در این خصوص باقی نمی گذارد . و اگر اختلافی وجود دارد ، در دلالت حدیث است بر دو کلمه ی مولی و ولی که ما از کتاب و سنت و زبان و سخنان علما بر دلالت و مفاد آن برهان می آوریم و استدلال می کنیم و می گوییم ؛ مولی و ولی دو وصف از ولایت ( به کسر ) می باشد ، و ولایت اسمی است برای کسی که ولایت او را پذیرفته و به او اقتدا کرده ای پس حقیقت واژه مولی کسی است که امری را به عهده گیرد یا آن را انجام دهد .

کسی که امری را به عهده می گیرد یا آن را انجام می دهد ، از غیر خود به آن سزاوارتر است . و معنای دیگر کلمه « مولی » در این جا جز مصادیق حقیقت آن نیست و از نوع اطلاق لفظ است بر موضوعی که بر حقایق آن مصداق داشته باشد .

در نتیجه می گوییم ؛ اگر این لفظ بر کلمه ربّ اطلاق می شود برای این است که او قیّم امور بنده است . و قدر مشترک آن تولی و تصرف است و این دو با « اولی بالتصرف » مساوی است که معنای مورد نظر ما است .

و اما ، معانی که برای کلمه ی مولی آورده شده است به این ترتیب است :

نخست : به معنای مالک است و از همین قبیل است گفتار خدای تعالی که می فرماید :

« ضرب الله مثلاً عبداً مملوکاً لا یقدر علی شی و هو کل علی مولاه »

خداوند مثل می آورد بنده مملوکی را که قادر بر هیچ امری نیست و سر بار مولای خود می باشد .

( نحل ، آیه 75 )

دوم : به معنای مولای معتِق ( به کسر تاء ) و او ولی نعمتی است که بر بنده اش ، نعمت ( ازادی ) عطا کند و متولی کار اوست .

سوم : به معنای معتَق ( به فتح تاء ) زیرا به منزله ی پسر عمو می باشد و در شأن او است که متولی امر او باشد ( در عرب رسم بر این است زیرا پسر عموها خود را از یک درخت و ریشه می دانند ) .

چهارم : به معنای ناصر و یاور است ، که نصرت و یاری را به عهده می گیرد و از همین نمونه است .

سخن خدای متعال :

« فان الله هو مولاه و جبرئیل و صالح المؤمنین »

همانا خدا یاور اوست و نیز جبرییل و مردان صالح با ایمان

( سوره تحریم ، آیه 4 )

پنجم : به معنای پسر عمو می باشد ، که به علت خویشاوندی به یاری و نصرت قبیله و خویشان می شتابد مانند بیت ذیل که می گوید :

مهلا نبی عمنا مهلا موالینا لا تنبشوا بیننا من کان مدفونا

آرام باشید ای عمو زادگان ما ! آرام باشید ای یاوران !

ای موالی ما ! آن چه میان ما ذهن شده است را نبش نکنید و بیرون نیاورید .

ششم : به معنای هم پیمان است ، چرا که به سبب عقد پیمان ، کار هم پیمان خود را به عهده می گیرد ، چنان که شاعر می گوید :

موالی حلف لا موالی ترابه ولکن قطینا یسألون الا و تاویا

وابستگی به پیمان است نه به خویشاوندی ، اما اهل خانه ما از افراد سست و ضعیف ( یاری ) می طلبند .

هفتم : به معنای متولی پرداخت زمان جریره است .

هشتم : به معنای همسایه است که به دلیل برخورداری از حقوق همسایگی بدان نام نامیده شده است .

نهم : به معنی سرور مطاع و مورد اطاعت است که او همان مولای مطلق است .

دهم : به معنای « اولی » و سزاوارتر است . همان طور که خدای متعال فرموده است :

« فالیوم لا یؤخذ منکم فدیه والا من الذین کفروا مأوایکم النار هی مولاکم »

پس امروز بر نجات هیچ یک از شما و کافران فدیه نپذیرند ، منزل گاهتان آتش و آن آتش شما را سزاوارتر است .

تمام این معانی برای « مولی » به همان معنای تولیّت و انجام اموری است که مصلحت انسان در آن است ، همان طور که ابوعبدالله محمد بن احمد قرطبی در تفسیر کلام خدای تعالی « مأویکم النار هی مولاکم » گفته است : یعنی آتش سزاوارتر است بر شما .
وی سپس در مورد کلمه ی مولی افزوده است ؛ مولی کسی است که تولیّت و سرپرستی مصالح انسان را به عهده می گیرد ، سپس این لفظ در مورد کسانی که ملازم امری می شوند ، نیز به کار برده شده است .

هم چنین شوکانی در تفسیر کلام خدای متعال :

« و کفی بالله ولیاً و کفی بالله نصیرا »

گوید : در این آیه چند سوال است : نخست آن که اگر بگوییم ولایت خدا از برای بنده اش عبارت است از یاری خدا نسبت به او ، در این صورت چرا کلمه ی « نصیر » را بعد از « ولی » تکرار کرده است ؟

پاسخ این است که ولی کسی است که حقّ تصرف در یک شی را دارد ، و متصرف در شی لزومی ندارد که یاور او باشد .

پس متولی و متصرف در شی سزاوارتر است به آن شی از دیگران در تمامی جنبه ها و شئون آن و نتیجا معانی کلمه ی « مولی » تماما از تولّی که به معنای اولویت می باشد گرفته شده است .

-مولی به معنای اولی ( سزاوارتر ) :

اما این که از واژه ی مولی لغت اولی ( سزاوارتر ) ارداه شده یا این که مفهوم یکی از معانی مولی است ، کسی از علمای لغت آن را انکار نکرده است ، بلکه در فرهنگ های لغت و غیر آن ، اولی را از معانی مولی به شمار آورده اند به طوری که برخی از آنان « مولی » را در تفسیر آیه های قرآن کریم « به اولی » تعبیر کرده و برخی از آنان به طور مطلق گفته اند که مولی به معنای اولی می آید و این کاربرد را نیز در شعرهای عربی نیز می بینیم .

در این جا چند نمونه از آیات قرآنی و تفسیر آن را بررسی می کنیم .

آیه نخست :

« فالیوم لا یؤخذ منکم فدیه و لا من الذین کفروا مأویکم النار هی مولکم و بئس المصیر »

( سوره حدید آیه 15 )

پس امروز برای نجات از هیچ یک از شما کافران فدیه نپذیرند ، منزل گاهتان آتش و آن آتش شما را سزاوارتر است ، و چه بد سرانجامی است .

ابوعبیده معمربن مثنی تیمی متوفی 210 در مجاز القرآن ج 2 صفحه 256 گفته است :

« هی مولاکم » یعنی آن سزاوارتر به شماست ، و بیت زیر را از لبیدبن ربیعه عامری شاهد آورده است :

فغدت کلا الفرجین تحسب انه مولی المخالفه خلفها و امامها

-گاو وحشی صبح کرد ، در حالی که گمان می کند پشت سر و پیش رویش سزاوارتر برای ترسیدن از صیاد است .

-فراء ابو زکریا یحیی بن زیاد کوفی متوفی 207 هجری قمری

-فخر رازی در تفاسیر خود ، و ابن حجر عسقلانی در فتح الباری ج 8 ص 509 و آلوسی در تفسیر خویش ج 27 ، ص 155 همین معنی را از او حکایت کرده اند .

-تفسیر فیروزآبادی ص 342 به نقل از تفسیر ابن عباس و هم چنین علامه امینی به نقل از تفسیر مزبور ، این معنی را بیان کرده اند . تعداد این بیانات را تا 55 مورد می توان شمارش کرد .

آیه دوم ، دومین شاهد گفتار کلام خدای تعالی است در آیه 2 سوره تحریم که می فرماید :

« قد فرض الله لکم تحلّه ایمانکم و الله مولاکم »

به راستی که خداوند شکستن سوگندهاتان را ( با پرداخت کفاره ) بر شما روا داشته و خداوند سرور شماست .

از جا را ........ زمشخری گفته شده است :

« مولاکم » یعنی خداوند سرور و متولی امور شما است . و گفته شده است : مولاکم یعنی خداوند سزاوارتر از شما به خودتان است ، پس خیرخواهی او سودمند تر است برای شما از خیرخواهی شما برای خودتان .

صدیق بن حسن قنوجی بخاری نیز گفتار زمشخری را در تفسیر خود تکرار کرده است .

نظام الدین نیشابوری در « غرائب القرآن » جلد 17 صفحه 101 و ابوالبرکات عبدالله بن احمد بن محمود نسفی در تفسیر خود به همین معنی را تفسیر کرده اند و ... .

آیه سوم : سومین آیه مورد استناد ما کلام خدای تعالی در آخرین آیه سوره بقره است که می فرمایند :

« انت مولانا فانضرنا علی القوم الکافرین »

یگانه سلطان و یاور ما تویی ، پس ما را در چیرگی بر گروه کافران یاری فرما .

ثعلبی در « الکشف و البیان » گفته است : « انت مولانا » یعنی یاور و حافظ ما ، و تو به ما سزاوارتری . این مطلب در الغدیر علامه امینی نیز آمده است .

آیه چهارم : کلام خدای تعالی در آیه 143 سوره آل عمران است که شاهد دیگری در این بحث است آن جا که می فرماید : « بل الله مولکم و هو خیر الناصرین » بلکه خدا مولای شما است و او بهترین یاوران است .

احمدبن حسن در جاوکی در تفسیر خود مشهور به تفسیر زاهدی گفته است .

خدا سزاوارتر است به این که اطاعت شود .

آیه پنجم : و سرانجام آیه 51 سوره توبه شاهد دیگری بر بحث ماست که می فرماید :

« قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو مولانا و علی الله فلیتوکل المؤمنون »

بگو ای رسول ما ! جز آن چه خدا مقدر فرموده به ما نخواهد رسید ، اوست مولای ما ، و البته اهل ایمان در هر حال بر خدا توکل خواهند کرد .

ابوحیان اندلسی در تفسیر خود ج 5 ص 52 گوید : کلبی گفته است : یعنی خداوند سزاوارتر از ما نسبت به خود ما ، در زندگی و مرگ است .

سخنان لغت شناسان در این معنی :

جوهری گفته است : هر کس تولیّت امور کسی را به عهده بگیرد « ولی » او محسوب می شود .

ابن کثیر گوید : در میان نام های خدای تعالی ، « ولی » به معنای یاور است و گفته اند :

این لفظ به معنای متولی امور جهان و خلایق است و آن امور را به جا می آورد .

او سپس می گوید : هر کس کاری را به عهده گیرد یا آن را انجام دهد ، مولا و ولی آن است .

و می افزاید : هر زنی که بدون اجازه ی مولای خود ازدواج کند ، ازدواج او باطل است .

و در روایتی دیگر به جای لفظ مولی تعبیر « ولیها » آمده است یعنی کسی که متولی امور آن زن باشد .

راغب اصفهانی متوفی 503 هجری قمری گفته است :

ولایت به معنی یاری و تولّی امر است . و گفته شده است ولایت و ولایت مانند دلالت و دله می باشد . و حقیقت آن به معنای تولّی امر است . و ولی و مولی هر دو به معنای حاکم به کار می روند .

و سید جرجانی متوفی 816 هجری قمری در کتاب التعریفات صفحه 227 گوید :

ولایت در شرع ، راندن فرمان بر دیگری است چه آن دیگری بخواهد یا ابا کند :

اما ما می گوییم : هیچ کدام از معانی مذکور جز « اولی » به شی به حقیقت جزو معانی مولی نمی باشد و لفظ مولی جز به همین مناسبت ، برای این معانی گفته نمی شود .

مثلا معتِق یعنی آزاد کننده ، که بر بنده ی آزاد شده از دیگران به انعام سزاوارتر ( اولی ) است و معتَق یعنی آزاد شده ، که او نیز به سپاس گزاری از آزاد کننده اش و ابراز فروتنی به نشانه اطاعت نسبت به او ، سزاوارتر ( اولی ) می باشد و ابوالحسین بن فارس در این زمینه می گوید : انواع ولا ولای عتق است و آن چنین است که ولای بنده نسبت به آزاد کننده اش به گونه ای باشد که گویا او از دیگر مردمان روی زمین ، نسبت به بنده سزاوارتر است .

واضح است که بنده به فرمان برداری مولایش از دیگران سزاوارتر است و همسایه به حفظ حقوق همسایه اش از دیگران سزاوارتر است و پسر عمو به اتحاد و یاری کردن پسر عمویش سزاواری بیشتری دارد زیرا آن ها شاخه های یک درختند و همین طور سایر موارد .... .

* پس برای مولی جز یک معنی ، معانی دیگری نیست و آن اولی بالشئ ( سزاوارتر نسبت به شی ) است و این اولویت بر مصداق های متعدد گوناگونی براساس کاربرد آن ها در هر یک از موارد صدق می کند .

قرینه ها

ما در مطالبی در پیش گفتیم ، ثابت کردیم که آن مفهومی که مولی برای آن وضع شده است . لفظ « اولی » است و اشتراک آن ها معنوی می باشد . حال اگر به فرض تسلیم شده و بپذیریم که « اولی » یکی از معانی مولی است و بین آن ها اشتراک لفظی باشد ، باز هم حدیث دارای قرینه های حالیّه و مقالیّه است که بر مدعا دلالت و غیر آن را نفی می کند .

هرگاه یک لفظ میان معانی خود مردّد باشد ، باید قرینه ای وجود داشته باشد تا بر معنای مورد نظر دلالت کند .


قرینه نخست

نخستین قرینه ابتدای حدیث و خطاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به عموم مردم است . که پیش از بیان حدیث فرمود :

« الست اولی بکم من انفسکم »

آیا من نسبت به شما از خودتان سزاوارتر نیستم ؟ سپس پیامبر معظم- صلی الله علیه و آله و سلم- عبارت « من کنت مولاه فعلی مولاه » را فرع بر آن کرد . این اقرار گرفتن و اخذ اعتراف از آنان به سزاوار بودن خویش نسبت به ایشان آن هم پیش از گفتن « من کنت مولاه ، فعلی مولاه » جز برای یکی از دو مقصود نمی تواند باشد :

یا برای محقق شدن شرط قضیه است و اقرار آن ها به تحقیق آن تا جزای آن محقق شود و در نتیجه معنای اولی از مولی متعیّن شود ، نه دیگر معناهای آن .

و یا به خاطر وارد کردن آن ها است به پذیرش و تمکین ، تا از آن چه می خواست پس از آن بگوید ( که البته مفاد آن جز استیلا بخشیدن علی -علیه السلام- بر آنان نبود ) امتناع نکنند .

بر این اساس ثابت می شود که قصد پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم- از گفتن « من کنت مولاه ، فعلی مولاه » معنای « اولی » است که قبل از آن ذکر فرموده و بر آن اقرار گرفته است و جایز نیست که آن را به معنای دیگری از معانی « مولی » حمل کنیم و این موجب می شود که علی -علیه السلام- از مردم به خودشان سزاوارتر باشد .

قرینه دوم

دومین قرینه نزول کلام خدای تعالی است که فرمود :

« یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس »

یعنی ای پیغمبر ! آن چه را از خدا بر تو نازل شده به خلق برسان ، که اگر نرسانی ، تبلیغ رسالت و ادای وظیفه نکرده ای ، و خدا تو را از شر و آزار مردمان محفوظ خواهد داشت .

این آیه ی کریمه در روز غدیر خم علی -علیه السلام- فرود آمده است و اهل سنت در تالیفات گوناگون خویش نزول آن را در حق علی -علیه السلام -روایت کرده اند که یک نمونه را بیان می کنیم .

از ابن مسعود روایت شده است : در زمان رسول خدا ما این آیه را این گونه می خواندیم .

« یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ان علیاً مولی المؤمنین و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس»

پس به طور کلی این آیه دلالت دارد بر این که آن چه را خدا به پیامبر خویش در رساندن آن به خلق دستور داده یک امر مهمی است که ترک آن با ترک تبلیغ رسالت برابری می کند و این جز موضوع خلافت نیست زیرا به سبب خلافت جمیع امور مهم دینی منظم می شود چنان چه با رسالت این امور انجام و سامان می پذیرد از سوی دیگر نزول دستور احکامی نظیر روزه ، نماز ، زکات ، جهاد و دیگر قوانین اسلامی که منافع و مصالح معاش و معاد مردم وابسته است پیش از نزول این آیه بوده است و موضوعی از آن موضوعات اسلام نمانده بود که ترک تبلیغ آن با ترک تبلیغ همه ی رسالت برابر باشد ، جز خلافت کبری و امامت عظمی .

قرینه سوّم

سومین قرینه در این بحث نزول قول خدای متعال است که فرمود :

« الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا »

امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم .

چنان چه سیوطی از ابوسعید خدری روایت کرده است ، او گفت : هنگامی که رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم- ، علی -علیه السلام- را روز غدیر منصوب کرد و برای او ندای ولایت سر داد جبرییل - علیه السلام - با این آیه نازل شد :

« الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا »

تهیه و تنظیم : محبوبه باقریان
http://www.ghadirekhom.com/modules/news/article.php?storyid=715

لطفا به اشتراک بزارید تا همه استفاده کنند

  ارسال به نت ایران   محبوب کن - فیس نما     ارسال به کلوب   افسران   ارسال به افسران ولایت     شبکه اجتمایی سنگریها  

تبلیغات