سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لیلة القدر
نگارخانه

روزشمار محرم عاشورا

لوگوها


زیارت عاشورا
  • تاریخ ارسال : دوشنبه 93/7/14, 5:42 عصر
  • دسته بندی :
  • نویسنده : لیلة القدر

ریشه لغوی



بلاغت در اصل لغوی از ریشه «بَلَغَ» به معنای رسیدن گرفته شده است؛ و به معنای بالغ شدن مرد، جوان شدن و بلوغ نیز به کار می‌رود.

انواع



بلاغت ممکن است وصف متکلم باشد، نیز ممکن است وصف جمله قرار گیرد.

ملکه بلاغت



بلاغت‌ متکلم‌ ملکه‌ای‌ است‌ که‌ گوینده‌ به‌ واسطه آن‌ قادر به‌ ارائه سخن‌ بلیغ‌ است‌. [1] [2]


متکلم و کلام بلیغ



متکلم و گوینده‌ای بلیغ است که کلامش فصیح و مطابق با مقتضای حال باشد. جمله، یا کلامی بلیغ است که بر مخاطب تاثیر بگذارد به نحوی که در لذت، شادی و یا اندوه گوینده، شنونده نیز سهیم شود. مقتضای حال او را در نظر بگیرد، به این معنا که برای مثال در محفلی ایجاب می‌کند سخن با اطناب (تفصیل) ایراد شود و برعکس جایی اقتضا می‌کند سخن با ایجاز (اختصار) بیان شود. پس این وظیفه گوینده است که شرایط مختلف را برای تأثیرگذاری کلامش در نظر بگیرد. بلاغت غالباً همراه واژه فصاحت به کار می‌رود.

فصاحت



فصاحت به معنای درستی و صحت کلام از نظر لفظی و واژگانی و دستوری است. یعنی قبل از اینکه ما به تأثیرگذاری و بلاغت جمله فکر کنیم باید در این فکر باشیم که از واژگان صحیح و بافت درست دستوری استفاده کنیم، اگر کلمات به کار رفته در متن غلط باشند، آیا می‌توان به تأثیر کلام امیدوار بود؛ پس پیش‌نیاز و مقدمه بلاغت، فصاحت است و این دو مقوله در یک ارتباط متقابل قرار دارند. جلال‌الدین همایی می‌گوید: بلاغت کلام آن است که جمله فصیح و برای بیان مقصود گوینده، واضح و رسا و مطابق مقتضای حال و مقام باشد.

شاخه‌های بلاغت



فن بلاغت فارسی و عربی به سه شاخه معانی، بیان و بدیع تقسیم می‌شود. کار تالیف کتاب‌های مربوط به بلاغت در زبان فارسی از اواخر قرن پنجم شروع شد. از جمله این کتاب‌ها، «المعجم فی معاییر اشعار العجم» تألیف شمس قیس رازی؛ «ترجمان‌البلاغه» تألیف محمد بن عمر رادویانی؛ «حدائق‌السحر فی دقایق‌الشعر» تالیف رشید الدین وطواط و ... می باشد.

اصل و منشأ



اصل و منشاء بلاغت به ادب عرب برمی‌گردد و به شدت تحت تاثیر آن است. در قرون دوم و سوم، علما و ادبای عرب در زمینه اعجاز قرآن و بلاغت آن به تحقیق و بررسی پرداختند از همین‌جا بود که دیباچه علم بلاغت گشوده شد. از آن پس ادیبانی که بیشتر ایرانی بودند به تألیف کتاب‌های متعدد در این زمینه پرداختند. این علم بعدها از طریق ترجمه کتاب «هنر شاعریِ» ارسطو، فیلسوف یونانی، با عقاید و آرای دیگر فیلسوفان یونانی نیز آمیخته شد.

پیشینه تاریخی‌



عرب‌ها در عصر جاهلی‌ در بلاغت‌ و بیان‌ جایگاهی‌ والا داشتند. شاعران‌ و سخنوران‌ در آن‌ عصر پیوسته‌ می‌کوشیدند تا بهترین‌ معنا را در قالب‌ نیکوترین‌ الفاظ بیان‌ کنند. آنان‌ برای‌ رسیدن‌ بدین‌ مقصود آثار خود را تنقیح‌ و تصحیح‌ می‌نمودند و زمانی‌ طولانی‌ گاه‌ یک‌ سال‌ آن‌ آثار را بر نزدیکان‌ و صاحب‌نظران‌ عرضه‌ می‌کردند تا آن‌ را از هر عیب‌ بپیرایند و هم‌ از این‌روست‌ که‌ برخی‌ از قصاید آنان‌ حولیات‌ برگرفته‌ از حَول‌ به‌ معنای‌ سال‌ نام‌ یافت. ‌ [3]

← بازار عکاظ
مجامع‌ ادبی‌ چون‌ بازار عکاظ ، بازار در نزدیک‌ مکه‌ جایگاه‌ خوبی‌ برای‌ پرورش‌ ذوق‌ و داوری‌ درباره آثار ادبی‌ به‌ شمار می‌رفت‌ و هریک‌ از شاعران‌ می‌کوشید با ارائه بهترین‌ اثر خود گوی‌ سبقت‌ را از همگنان‌ برباید؛ از این‌رو، شاعران‌ و سخنوران‌ الفاظ، معانی‌ و صنایعی‌ را بر می‌گزیدند و به‌ نکاتی‌ توجه‌ داشتند که‌ اساس‌ و پایه بلاغت‌ عربی‌ بود. سروده‌های‌ شاعران‌ آن‌ دوران‌ مشحون‌ از تشبیهات‌ ساده‌ و در عین‌حال‌ زیبا، استعاره‌ها و گاه‌ صنایعی‌ چون‌ مقابله‌ و جناس‌ بود و همه این‌ها دلالت‌ دارد بر این‌که‌ آنان‌ به‌ وجوه‌ بلاغت‌ سخن‌، سخت‌ اهتمام‌ می‌ورزیدند. اما برای‌ آن‌ها نامی‌ و تعریفی‌ شناخته‌ شده‌ نبود، بلکه‌ رعایت‌ قوانین‌ بلاغت‌ امری‌ فطری‌ و عملی‌ به‌ شمار می‌رفت‌ و از جهت‌ نظری‌ به جز روایت‌هایی‌ نقدگونه‌ در بازارهای‌ ادبی‌ چون‌ داوری‌های‌ نابغه ذبیانی‌ [4] چیز دیگری‌ موجود نیست‌.

← ظهور اسلام
با ظهور اسلام‌ و نزول‌ قرآن‌ کریم‌ توجه‌ به‌ بلاغت‌ افزون‌تر شد. در عصر امویان‌ که‌ مجادلات‌ سیاسی‌ و اعتقادی‌ گسترش‌ می‌یابد، بلاغت‌ کلام‌ سخت‌ مورد توجه‌ قرار می‌گیرد و خطیبان‌ در سخنوری‌ به‌ نهایت‌ چیره‌دستی‌ می‌رسند. البته‌ توجه‌ به‌ زیبایی‌های‌ سخن‌ در آن‌ دوران‌ در انحصار خطیبان‌ نبود، بلکه‌ بازار مِربَد در بصره ‌، و کُناسه‌ در کوفه‌ جولانگاه‌ شاعران‌ بلندپایه‌ بود و روایت‌های‌ نقل‌ شده‌ از مناظره‌های‌ آنان‌ در این‌ باب‌ در خور توجه‌ است‌. [5] [6] [7]

← آغاز پیدایش
بلاغت‌ در آغاز پیدایش‌، بدیع‌ نامیده‌ می‌شد و بر فنون‌ بلاغی‌ شناخته‌ شده‌ در آن‌ زمان‌ نیز بدیع‌ اطلاق‌ می‌گردید و ابن‌ معتز نیز از کلمه بدیع‌ همین‌ معنا را اراده‌ کرده‌ است‌. تمامی‌ فنون‌ بلاغت‌، بیان‌ نیز خوانده‌ شده‌ است‌ و برخی‌ نیز بلاغت‌ و توابع‌ آن‌ را نقدالشعر، صنعةالشعر و نقدالکلام‌ نامیده‌اند. [8]


لطفا به اشتراک بزارید تا همه استفاده کنند

  ارسال به نت ایران   محبوب کن - فیس نما     ارسال به کلوب   افسران   ارسال به افسران ولایت     شبکه اجتمایی سنگریها  

تبلیغات