یک قصه بیش نیست، غم عشق و وین عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکرر است
بازگویی مصائب عاشورا و یادآوری فصلهای گوناگون این حماسه جاوید، علاوه بر بیداری، حسّ ظلم ستیزی و عدالت خواهی در جامعه، موجب تجدید حیات اسلام و احیای ارزشهای فراموش شده می باشد، به همین جهت، این جمله در میان اندیشمندان اسلامی معروف شده که: "اَلاِْسْلامُ مُحَمَّدیُّ الْحُدُوثِ وَ حُسَیْنیُّ الْبَقاءِ(1)؛ اسلام را حضرت محمد صلی الله علیه وآله به جهان بشریت عرضه نمود و حسین بن علی علیهما السلام از آن پاسداری و حمایت کرد."
امرور روز اول ماه محرم الحرام می باشد ضمن تسلیت خدمت همه دوستداران عزیزان و رهروان راه جوانمردی و ایستادگی انشاء الله در این نوشتار که به صورت روزانه ارائه خواهد شد به بازخوانی مصائب عاشورا خواهیم پرداخت
<** ادامه مطلب... **>
حضرت مسلم بن عقیل از سوی امام حسین علیه السلام برای بررسی اوضاع کوفه و بیعت گرفتن از مردم به آن شهر اعزام و حدود 18 هزار نفر با وی بیعت کردند. تهدید و تطمیع های عبیدالله بن زیاد مردم از اطراف حضرت مسلم پراکنده نمود و آن عزیز تنها و غریب ماند. بالاخره بعد از مقاومت و رشادتهای بی نظیر، در روز عرفه؛ نهم ذی الحجه به شهادت رسید. پیامبر گرامی از شهادت آن بزرگوار سالها قبل از وقایع کربلا خبر داده و در سوگ آن گرامی گریسته بودند. (2)
هنگامی که آن حضرت را با حیله دستگیر کردند، در مقابل دار الاماره خواست کاسه آبی بنوشد، آب را به دهانش نزدیک کرد؛ امّا از شدت جراحات وارده نتوانست آب میل نماید. بعد از سه بار تلاش ناموفق فرمود: خدا را شکر اگر این آب روزی من بود از آن می نوشیدم و با لب تشنه وارد دار الاماره کوفه گردید.
وقتی حکم شهادت را برایش اعلام کردند، سه وصیت کرد:
1) هفتصد درهم در شهر کوفه بدهکارم، با فروش زره من آنرا بپردازید.
2) بعد از شهادت، جنازه ام را دفن کنید.
3) من به امام حسین علیه السلام نامه نوشته ام که به کوفه آید، به او اطلاع دهید که دیگر به اینجا نیاید؛ چون مردم کوفه بیعت شکسته اند.
عبید اللَّه دستور داد تا حضرت مسلم را به بام دارالاماره برده و گردن بزنند. در آن لحظه سفیر با کفایت امام حسین علیه السلام تکبیر می گفت و از حق ناسپاسی آن مردم به خداوند شکوه می نمود(3) که چگونه با فرزند پیامبر مکر و حیله کردند. چون به بالای بام رسید، رو به سوی مکه کرده و گفت: "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ"(4)
وقتی که امام حسین علیه السلام در مسیر کربلا از فرزدق شاعر خبر شهادت جناب مسلم را شنید، دیدگانش پر از اشک شد و فرمود: "رَحِمَ اللَّه مُسْلِماً فَلَقَد صارَ اِلی رُوحِ اللَّهِ وَ رَیْحانِهِ وَ جَنَّتِهِ وَ رِضْوانِهِ، امّا اِنَّهُ قَدْ قَضی ما عَلَیْهِ وَ بَقِیَ ما عَلَیْن(5)؛ خداوند مسلم را رحمت کند، او به سوی روح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند پر کشید و تکلیف خود را ادا نمود، امّا هنوز تکلیف ما باقی است."
1) الغدیر، علامه امینی، دار الکتاب العربی، بیروت، ج 3، ص 246
2) بحار الانوار، علامه مجلسی، نشر الوفاء، بیروت، 1404، ج 22، ص 288
3) ارشاد شیخ مفید، نشر کنگره، قم، 1413، ص 411
4) روضة الشهداء، ملا حسین کاشفی، نشر اسلامیه، تهران، 1371 ش، ص 230
5) بحار الانوار، ج 44، ص 372