بازخوانی مصیبت های عاشورا ( ورود به کربلا)
امروز روز دوم ماه محرم الحرام است قافله امام حسین علیه السلام در چنین روزی در حالی که توسط لشکر حرّ بن یزید ریاحی محاصره شده بود به سرزمین کربلا رسید.
امام با شنیدن نام کربلا فرموند:
هَذا مَوْضِعُ کَرْبٍ هاهُنا مُناخُ رِکابِنا وَ مَحَطُّ رِحالِنا وَ مَقْتَلُ رِجالِنا وَ مَسْفَکُ دِمائِنا بِهذا حَدَّ ثَنی جَدّی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله
اینجا محل غم و بلا است، اینجا خوابگاه مرکبهای ماست، محل فرود آوردن بارها و توشه های ماست، اینجا قتلگاه مردان ما و محل ریختن خونهای ماست؛ جدم رسول خداصلی الله علیه وآله این گونه به من خبر داده است. (1)
اندر این دشت بلا غارت جان خواهد شد
آنچه مقصود دل ماست همان خواهد شد
ای بساتن که در این دشت بیفتد برخاک
ای بسا سر که در اینجا به سنان خواهد شد
این لب شط فراتست که از سوز عطش
آب از دیده اطفال روان خواهد شد
پس از سخنان امام حسین علیه السلام همگی از مرکبها فرود آمدند و خیمه ها را برافراشتند. امام حسین علیه السلام بعد از استقرار در کربلا، در گوشه ای نشسته و در حالی که شمشیر خود را آماده می کرد اشعاری را در بی وفایی دنیا زمزمه می کرد:
یا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیلٍ
کَمْ لَکَ بِالْاِشْراقِ وَ الْاَصیلِ
مِنْ صاحِبٍ وَ طالِبٍ قَتیلِ
وَ الدَّهْرُ لا یَقْنَعُ بِالبَدیلِ
"ای روزگار! افّ بر تو باد چه بد رفیقی هستی، چه بسیار دوستانت را در شامگاهان و صبحگاهان به قتل رسانیده ای و روزگار در نزول بلا بر افراد هرگز به بدل قانع نمی شود."
حضرت زینب علیها السلام وقتی این سخنان را از برادر شنید، عرض کرد: ای برادر! این سخن کسی است که به کشته شدن خود یقین دارد.
امام علیه السلام فرمود: بلی خواهرم! من هم یقین به شهادت خود دارم.
در این لحظه فریاد زینب علیها السلام بلند شد و گفت: وای بر من، حسین علیه السلام دست از زندگانی شسته واز مرگ خود خبر می دهد. آن گاه به همراه سایر بانوان حرم ناله سر دادند که: "وا مُحَمَّداه، وا عَلِیَّاه، وا أمَّاه، وا حُسَیْناه وا ضَیْعَتاه بَعْدَکَ یا اَبا عبداللَّه... (2)"
امام آنان را ساکت و آرام نمود. امّا در روز عاشورا بعد از شهادت امام کسی نبود که بانوان حرم را تسلی دهد و آرام نماید.
1) ارشاد مفید، ص 433؛ کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، نشر بنی هاشمی، 1381 ش، ج 47؛ لهوف، سید بن طاووس، نشر جهان، 1348 ش، ص 148
2) همان